یه روز یه خانمی برای طرح مشکلش به کلیسا رفت.
اون خانم با کشیش ملاقات کرد و براش گفت:من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند.
اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند:"ما دو تا فاحشه هستیم , میای با هم خوش بگذرونیم؟"
این موضوع واقعا برای من دردسر ساز شده و آبروی مرا به خطر انداخته...
از شما کمک میخواهم,مرا کمک کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم...!
کشیش که از حرف های خانم جا خورده بود گفت:
من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم...آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانندبه شما توصیه میکنم طوطی هایتان را مدتی به من بسپارید,شاید در مجاورت طوطی های من یاد بگیرند کمی هم دعا بخوانند!!!
خانم که از این پیشنهاد خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت..
فردای آنروز خانم با قفس طوطی های خود به کلیسا رفت و مستقیما به اطاق کشیش رفت.کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد و خانم طوطی های خود را داخل قفس قرار داد.
یکی از طوطی های ماده گفت:مادوتا فاحشه هستیم,میای با هم خوش بگذرونیم؟
طوطی های نر نگاهی به یکدیگر انداختند و سپس یکی به دیگری گفت:اون کتاب دعا رو بذار کنار که دعاهامون مستجاب شد!!!
1*خدا اینجور طوطی ها رو نصیب هیچکسی نکنه!!!
2*تو این ماه دعا ها زیاده ولی امیدواریم هدف و حاجت این دعاهای مردم اینجوری و ریا کارانه نباشه(بسم الله نور...)
3*این بسم الله نور بالا ماجرا داره و به آخرین جلسه ی کلاس های تابستون بر میگرده...
4*خدا رو صد هزار مرتبه شکر که نوحه و مرثیه ی بسیار زیبای "یاد اماموشهدا" جایگزین "ربنای استاد شجریان" شده!!!
5*دم این دنیا گرم که تا حالاش حال داده(!)
...تو امام و شهدا
الان باید بخندیم یا استفاده کنیم یا پولتو بدیم؟!!
به قول امیر: "تویٍ امام و شهدا" !!
اگه یه کم خوش شانس تر بودم خیلی خوب میشد!
immortal:هیچی اصلا همین نظری هم که دادی از سرمون هم زیادیه....
اولا که خاک تو سرت ! توهم زدی تو کاره کپی پیست ؟!! خجالت نمیکشی ؟ یه ذره از هادی یاد بگیر ...
دوما ، داستانه بسم الله نورو یادم نمیاد ، من نبودم ؟؟؟
سوما ، امامو شهدا رو سره ما جا دارن !!!
چارما ، ای تو ذاتت که داری با این دنیا حال میکنی !
یعنی واقعا تو ذاتت ، ما اینور داریم میمیریم اونوقت تو خوشحالو شادان میگی دمش گرم ، واقعا تو ذاتت ، یعنی ناموسنا ، تو اون ذاتت !...
خدا از این جور ماده ها نصیب شما هم کنه!!
immortal:توله سگ....
باحال بود
یه بار یکی یه طوطی پرورش داده بوده که اگه پای چپش را میکشیدی پایین میگفته مرگ بر آمریکا.اگه پای راستش را میکشیدی میگفته مرگ بر اسرائیل.بعد این طوطی را میبرند پیش یه جاهل.اونم هی پای چپ و راستش را میکشیده و حال میکرده.یه دفعه دو تا پا را با هم میکشه پایین.طوطیه جیغ میزنه ولم کن دیوث.
تقصیر صاحباشونه که می خواستن اونا رو همجنش گرا بار بیارن.
یه چیزی جریان داره جریانش رو بگو
می خوای تو خماریش بمونیم تا آپ بعدی؟!
immortal:شرمنده اصلا قرار نیست تعریف کنم اون ماجرا رو چون طرف تو وبلاگ میاد و تازه هم خیلی خطریه و ممکنه که کرمش رو بریزه...
هه هه هه

چه باحال بود
آواتار دوست دارم!!
immortal:دوست داری؟؟؟
...
منم آواتار میخوام
هر روز بهتر از دیروز !
immortal:بله...؟
من از بچگی طوطی های ماده رو دوست داشتم
چرا این شکلی شده اینجا ؟!!
خیلی بدجور شده ،
عوضش کنین ...
خدا نسیب نکنه.چه وضعشه دیگه طوطی ها هم...
من اپم ...
immortal:خاکی میخوای شمارشون رو واست بگیرم؟
خیلی کیس مناسبیه... پایه هم س
چقدر اینجا تنگه.دیگه قالب نبود؟ولی مرسی که نذاشتید من حسرت به دل بمونم...
آپ
آخ جون آواتار
نگو اسم بزرگ! بگو اسم طولانی. منم لینکتون میکنم.
حالا برو با گودری حال کن!
آپم...
سلام!خیلی باحال بود
پس چرا لینکات اینطوری شدند؟یه نگاهی بنداز.فکر کنم درست کد گودر را جا ننداختی.
چه طوری شدن؟ کاملا درسته!
اینجا چرا ایم مدلی شده؟؟؟؟؟
احساس میکنم الان خفه میشم
immortal:چه جوری شده مگه؟
داستان جالبی بود.کاشکی دعاهای ما انسان ها هم به این زودی برآورده میشد.
خدا نسیب گرگ بیابون نکنه ! بی موضوعی رو می گم
immortal:عمتم میگفت...!
آپییییییییییییییییییییییم
لینکات هی پشت سر هم اومدند.نگاه کن خودت.
دوستان شات گان به دست
لــــــوت
Baharestan NA timarestan
هیچ وقت برای همیشه !
فقط لیونل آندرس مسی
سکوت گوش خراش
پشه کوری
command line
آتش نشان
هفت سنگ
راه بـــــــــــــــــی پایان
علامت تعجب !
ُS@mP@di@SH
-----------------------------------
این کجاش مشکل داره؟
اپم...
این روزها همه آره!
شما چطور؟