تابستون...
درسته هیچ ربطی نداره ولی برای عوض کردن موضوع بدرد میخوره....
پپپپپپخخخخخخخخخخ....بیایید اینم پوکش!!!!
اون وقتا شب تا صبح بیدار میموندیم و صبح تا شب میخوابیدیمولی الان ساعت ۱۰یا فوقش ۱۱ خواب خوابم...
اون وقتا میرفتیم مدرسه و نرسیده به مدرسه راه رو کج میکردیم و میرفتیم گیم نت ولی الانم میپیچونیم اما گیم نت نمیریم...
اون وقتا بدون سحری روزه میگرفتیم و وقت نهار شکممون میچسبید به ک..مون ولی الانم شکممون میچسبه به اونجامون چون ساندویچ ها هم دیگه اثر ندارن!!
اون موقع سه تایی وبلاگ زدیم اما الان سینا رو که ولش هادی هم ولش من موندم تنهای تنهای تنهای تنهای تنهای تنها!!!
اون موقع مبارک رئیس جمهور مصر بود اما الان مبارک رئیس جمهور مصر نیست!!
اون وقتا وقتی بیدار بودم همش هدست تو گوش و Z-Bazi ولی الان هدست تو گوش و در حسرت اون روزا...
اون موقع هم هیچی از زندگی نمیدونستم اما الان هیچ فرقی با اون موقع نکردم..پپپپپخخخخخخ
اون موقع ها شوشی واسمون چرخ نمیزد اما الان واسمون چرخ که میزنه هیچ جواب 1/6 هم نمیشه!!
اون موقع ها 10000 تومن نمیخواستم اما الان هنوزم میخوام...
اون موقع ها ایران تو جام جهانی نبود اما ایکاش تو ملتهای آسیا هم نبود!!
اون موقع ها با اپرای گوشی آشنا نبودم اما الان اپرا دارم مامان!!!
اون موقع ها عینه اسب فوتبال بازی میکردم اما الان عینه ببببببززززززززززززز تو کفم که چرا نمیتونم بازی کنم؟!
اون موقع بفرمایید شام وجود نداشت اما الان...
اون موقع ها GEM هر روز فیلم میداد اما الان ریده شده توش و حالم ازش بهم میخوره..
اون موقع تورس تو لیورپول بود اما الان حالم ازش بهم میخوره...
اون موقع ها سهیل رو نمیشناختیم اما الان 19 گیگ!!
اون موقع ها فیلم نمیخواستیم بسازیم و آهنگ نمیساختیم تو مدرسه ولی الان ناموس موزیسین شدیم...!
اون موقع اتوبوس ها اینقد وقت گیر نبودن و یارو برگه رو نمیرفت وقت بزنه وسط راه اما الان دیگه آزادگان میزنیم بیرون!!
اون موقع پپپپپپخخخخخخخ نمیکردیم و پوکش رو نمیدادیم اما الان واقعا از دست رفتم!!
.
.
.
بازم میگم این پست فقط برای عوض کردن موضوع بود...
مگه بچه اید دعوا میکنید؟!
حالا که دعوا میکنید پس سیخ کنید بکنید تو.................!!!!!!
طاقت بیار رفییییییییییق!!
طوفان رو پشت سر بذار اون سمت آبادیه
یه زمزمه تو گوشمه فردا پر از آزادیه!!
طاقت بیار رفیق
خورشید پشت ماست!!
آلبوم یادگاری
پپپپپپپپپپپخخخخخخخخخخخخخخخخ!!!
اینم برای همتون...
تو بخش نظرات بیایید پوکتون رو بگیرید،یادتون نره!!
سلام(هیدنی)
پِخخخخخخخخ...نترس بابا بیا اینم پوکش(اسگل شدیم رفته )
خیلی وقته از مدرسه و **کلک بازی های خودمون نمی نویسم
دیگه بسه!
چی بسه؟!الان میگم...
دیگه فعلا پستای محتوا دار بسه.!!
مدرسه...روزاش...زنگاش...درساش...پیچاش
خیلی زود و چرت داره میگذره..
اه ترم دوم خیلی بد زود داره میره..
زود داره میره دیگه!شاید هم گشاد کردیم به قول شوشی جون و اینجوری میگذره!
هفته ی خوبی داره میاد...
شبه هوگر/امتحان سخته/افزایش دایورتینگ به ..../نت ها و ملودی های جدید خودمون/آلبوم سیاوش قمیشی و هزاران موضوع دیگر...
هوگر ِ انه که هفته ی اول اسفند باشه؟!
من که تازه هند رو پیدا کردم
امتحان سخته خیلی سخته..
فقط به امید 80 درصد فیزیک میریم سر جلسه...(دوستان عزیز لطفا نگید :مگه 80 درصد انه )
ممل و هادی برای شنبه خودتون رو آماده کنید میخوایم نت ها و ملودی جدید رو رو کنیم!!
آهنگ ممل کچل(!!) رو اجرا میکنیم!!
پونه پونه گل من نگیر بهونه گل من!!!!(آهنگای سیاوش قمیشی برای این وقتا خیلی خوبه,در عرض یه دیقه از زبونت میوفته)
ایشالله 22 بهمن مبارک نباشه!!
واللهاً(در پی خز شدن کلمه های نظیر ناموسا و ابالفضلی و ... استفاده میکنیم) جمله رو داری؟!
ایهام داره در حد ببزززززززززززززززززز...
حالا اگه فهمیدید...!
اسی جووووون دوست دارم خیلی زیاد(روحیه برای خودم و هادی)
خب حالا میرسیم به بخش جذاب پست...
از این به بعد بد خواه مد خواه و هر چیزی داشتین..
زن ,مرد, دختر, پسر, تصادف, اتوبوس, موتور, کامیون, شاسی بلند, سدان و...
دیگه هر چیزی که خواستین بگین کارش رو میسازم...(امروز خیلی شاخ بود, هادی و سینا اوهوم!)
عجب وب باحالی داریم(فردا میبینید فیلتر شده)!!
۲۲+۳ بهمن!
من هنوز 10000 تومن رو میخواما...!
آرامش...
آسایش...
سلامتی...
عقل سالم...
و
.
.
.
از نعمت های بزرگ خدا هستن که وجود همشون برای زندگی مهمه!
تابحال دعوا از نزدیک دیدی؟!
تابحال دعوا از نزدیک دیدی؟!
تابحال دعوا از نزدیک دیدی؟!
این سوال رو 3 بار پرسیدم نه اینکه کرم دارم
بلکه دلیلش اینه که دعوا ندیدید!!
بچسید اونور بابا...
امروز داشتم میومدم خونه دعوا شده بود(ترکی اصیل)
دعوا که نه بکن بکن هم نه بکش بکش...
بیست سی نفر همه هم یبث (یه گله گوسفند شعورشون بیشتره بخدا)
روی موتور همه یه چیزی دستشون بود
مدل های مختلف شمشیر هر کدوم یه متر(یارو برق هم انداخته بود یعنی ناموس شمشیر شده بود)
نیمچه
قمه
چاقو
کارد
چوب
بیل
کلنگ
سنگ(گنده نه ازین چسی ها)
من موندم کدوم پدرسگ هایی این شمشیر ها رو میسازن؟!
بخدا مثه فیلما شمشیر رو بالای سرشون میچرخوندن یه دفعه همه از موتور اومدن پایین و گذاشتن دنبال طرف های مقابل...(بروبچ خودمون, از اون یکی دعوایی که گفتم بدتر بود این)
اون یکی ها بدبختا گرخیده بودن و در رفتن تو خونه و در رو بستن و
بازم حرو..... هم سنگ و چوب و... رو عییییییینه بببببزززززززززززززز(هادیی بخونید)
مینداختن تو خونه...!
اینجاس که باید همه بلند بگیم
1,2,3
ایییییول امنیت
ایول آسایش
ایول عقل گوسفند ها
ایول نیروی انتظامی
ایول تر کهای خر(تبریزی بودن ,بخدا ما هم ترکیم اما ما ها اینجوری نیستیم)
ایول اونایی که چوب دستشون بود
ایول اونایی که اون شمشیر هایی که دست اونا بود رو میسازن!
ایول به من که واستون تعریف کردم!
ایول به شما که دعوا نمیکنید!
ایول به همه ی ترکها(نه تبریزی ها اه اه اه اه اه)
ایول به اونایی که در رفتن!
سجاد هم ناراحت نشه چون واقعیته داش من!
محلمون ترکونده
فک کنم هر کی تو خونش یه چند تا شمشیر و قمه و نیمچه داشته باشه
و هر هفته یه دعواس...
دمشون گرم!
اینو بیخیال آهنگ TM BAX رو عشقه!
من 10000 تومن پول میخوام!
بازم یه پست دیگه...
میشناسی ما رو!!
امروز تو راه برگشت به خونه
من و سینا و عرفان و عارف بودیم...بدون هادی!
من:سینا سینا تو فیلم Kings Speech رو میخواستی؟!
این یاروئه داره ها!! نمیگیری؟!گمشو بگیر دیگه!
سینا:آره میخوام کوش کجاس؟!
سینا:کیفیت خوبه دیگه اگه نباشه فردا پس میارما...
فروشنده:خیالت راحت,ناموس فیلمه و کیفیته ,توپ ناین!!
خب یه چند قدم میریم جلو...
عارف:سینا چرا فیلمای هالیوودی رو میخری و نیگا میکنی؟!
اینا همشون تحت نظر دولت امریکا کار میکنن!
سینا:چی میگی میدونی تو سال چند تا فیلم ساخته میشه تو هالیوود؟!
یعنی چی همشون تحت نظر دولتن؟!
عارف:اصلا تو VOAنیگا میکنی؟!(خودمم نمیدونم چه ربطی به بحث داشت)
تمام اخبار هاش ضد ایرانه!
سینا:خب چه ربطی به بحث داره؟!
عارف:ببین اینا همشون دارن شیطان پرستی و فراماسونری(درست گفتم؟!) رو تو جامعه ترویج میدن!
فیلماشون اصلا بدرد نمیخوره!همش کشت و کشتار!همش ضد اسلام
سینا:همه ی فیلماش؟!
چرت نگو دیگه
همه ی فیلما که اینجوری نیست!
منم همه ی فیلما رو که نمیگیرم!
اصلا شاید من فیلمی که زیاد توش کشت و کشتار باشه تو سال دو بار نگیرم!
*ببین کارگردانای خوب اصلا کاری با سیاست های دولت ندارن!*
اونا حرفا و طرز فکرای خودشون رو دارن و طبق اونم فیلمشون رو میسازن!
عارف:اصلا فیلم 300 ,خب اون ضد ایران بود دیگه و تحت نظر دولت امریکا!
سینا:ببین فیلمای اینجوری هم دارن اما اونا ارزش دیدن ندارن!
من خودم اصلا وقتی داشتم این فیلمو نیگا میکردم حالم بهم خورد چون همش
دروغ بود!
عارف:خب تویی که واقعیت رو میدونی خوشت نیومد اما خود مردم که اطلاعاتی ندارن طرز فکرشون در مورد ایران تحت تاثیر قرار میگیره!
سینا:خب تغییر میکنه!
عارف:توی فیلماشون همه ی مسلمونا رو تروریست نشون میدن!
سینا:خب ببین همه ی مسلمون ها تروریست نیستن اما بیشتر تروریست های معروفی که شناخته میشن مسلمونن!
با اینکه تروریست های حرفه ای اصلا مشخص نمیشن اما بدبختی مسلمون ها اینه که عینه اسگل ها حملات تروریستی انجام میدن و تروریست های دیگه با پنبه سرم ببرن اما از خودشون اطلاعاتی بیرون نمیدن!
همین باعث بدبختی مسلموناس!
به آخر راه رسیدیم و بحث نیمه تموم موند و یه ساعت دیگه ادامه پیدا میکرد سینا طرز فکرش رو عوض میکرد(سینا رو که میشناسی) اما نظر شما چیه؟!
طرز فکرتون چیه؟!
عینه عارف؟!
با اینکه به طور دقیق نمیشه گفت ولی به طور کلی هالیوود خوبه یا نه؟!
با اینکه خیلی سخت و دردناکه...
با اینکه دوسش دارم...
با اینکه اگه اون کارو بکنم خودم رو چس کردم...
ولی من تو این پست از این سبک استفاده نخواهم کرد!!!!
دیروز هوا بسی سرد می بودی
و طبق معمول رفتم بالا برنج اضافی رو ریختم تو بالا پشت بوم
برای گنجشک ها و پرنده های بی نوایی که
تو این سرما گشنشونه و با یه چشم امیدی
میان رو پشت بوم و جیک جیک و قد قد و قار قار میکنن!!
ریختم و اومدم خونه...
بعد ۱ ساعت دوباره رفتم یه دستی به بشقاب بکشم(تمیزش نکنما, بهم ریخته بود)
که داشتم در رو باز میکردم دیدم
بدبخت ها دارن میخورن و گفتم بذار حالشون رو بکنن و مزاحمشون نشم!!
وقتی داشتم در رو میبستم یه صحنه جالب دیدم...
دیدم یکی از گنجشک ها جلوی اون یکی وایستاده و نمیذاره اون یکی بدبخت بخوره
خودش میخوره و وقتی اون یکی میاد جلو
از حسودیش
خوردن رو بی خیال میشه و میپره جلوش
و با نوک میزنتش و اون بدبخت هم فرار میکنه و عقب میره!!!
واقعا اون لحظه میخواستم برم تو حس و به گنجشکه بگم برووووووو اوووووونوووور!! (برو بچ خودمون این جمله رو با لحن برو بیییییییییییرووون اهتمام بخونید!!!)
دیگه نمیدونم حکمت این اتفاق چی بود!
این بود که من اینجوری پست بنویسم ...
دست از اونجوری نوشتن بر دارم..
یا اینکه این اتفاق ها برای خودمون هم میفته
و شما پند بگیرید و حسود نباشید و وقتی دوستتون داشت برنج میخورد تو بالا پشت بوم جلوش رو نگیرید...
یا اینکه حیوونا دارن آدم میشن...
و یا به یاد آوردن اینکه آدما حیوونن؟!؟
حیوون نباشید و حیوون ها رو دوس بدارید!
(اون پیام اخلاقی این پست بود بعدش نیاید بگید پستات محتوا نداره و مهلکه!!)