کشور متمدن/کی؟/کجا؟/...

همیشه خورشید مسیرش را از افق تا افق طی میکند..، و همیشه ماه به دنبال اوست...

و همیشه روزها می گذرند...    بدون توجه به زندگی هایی که یکی یکی با خود می برند...

هر چقدر هم تلاش کنند، هیچ موجودی نمی تواند برای همیشه از مرگ بگریزد...

برای همه چیز پایانی است...(شخصیت هنری تر از من سراغ دارید؟!؟!؟)

 

دورانی که حمله حیوانات وحشی و سرما و...(!) زندگی افراد رو تهدید میکرد، اولین اقوام و گروه هارو تشکیل دادن...(یادش بخیر ابتدایی...)  موقعیت این گروه ها به ثبوت رسید و اقوام در کنار هم ملتها رو بوجود آوردن؛  ملتها با یکدیگر به رقابت پرداختن و برخی از بین رفتن و برخی قدرتمند شدن... در این میان قهرمان ها وشخصیت هایی بودن که تو سرنوشت و موفقیت کشورشون تاثیر زیادی گذاشتن... در دوران های بعدی، مردم از قهرمانان و تاریخشون تقدیر میکردن و اونارو  heroخودشون میدونستن... تاریخ پیش رفت...

تا جایی که یه تعادلی میان کشورها برقرار شد و رسید به الآن که تقریبا جنگها تموم شدن... حالا یه سری از کشورها متمدن شناخته میشن و هر کدوم یه سری قهرمان و ادوار تاریخی دارن... ایران هم از اون متمدن هاست...و همونطور که میدونید کوروش کبیر و داریوش از بزرگترین قهرماناشن که هر دو واسه سلسله قدرتمند هخامنشیان و پرفروغ ترین دوران تاریخ ایران بودن...


وقتی هر کشوری که از جاش پا میشه ادعای متمدن بودنش میشه(مثلا آمریکا!)، اینکه واقعا متمدن باشیم افتخار بزرگیه؛ ولی مهمتر از اون اینه که بتونیم این تاریخ ارزشمند رو حفظ کنیم. ایران هم واقعا کارهای بزرگی تو این راستا انجام داده..... اون از خراب کردن ستونهای تخت جمشید تو اوایل انقلاب،... اون از اون سدی که میخواستن بزنن و مقبره کوروش بره زیر آب که متاسفانه نشد و آثار طاغوت تو ذهن بچه های ما میخواد تاثیر بذاره!...و این هم از این خبری که چند روز پیش پخش شد(امیر به من گفت) : 

"حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ دانش آموزان به تصویب رسید!"

یعنی ایران قهرمانش کوروش و بهترین دورانش رو خیلی راحت بوسید گذاشت کنار؛ در عوض 3سال پشت سر هم مجبورن داستان ابوبکر و عمر و عثمان و... رو بخونن!


ولی یه سری کشورها هم مثل ترکیه، هیچ اهمیتی به آثار باستانی و تاریخشون نمیدن و درآمد اول کشورشون از صنعت توریسم بدست میاد و مدتی هم هست که یه طرح جدید دادن و دارن آثار باستانی قلابی میسازن...!


*در آخر یه سوال: اگه خودتون میتونستید انتخاب کنید، دوست داشتید چه دورانی و کجا به دنیا بیایید؟

من/تجربه/بهشت/جهنم/آلمان/...

من برگشتم...! (به چپیه!)

یه هفته پیش اقدام کردیم به سفری بسوی ولایتمون اردبیل... که من تو این سفر تجربه کسب کردم زیاد...! سه تاشو واستون میگم؛

      یکی اینکه هیچ جا مثل جنگلی که صبح تو مه بوده باشه،و ظهرش بارون بیاد و بعد از ظهر آفتاب سرخ غروب داره بهش میتابه  زیبا نیست...بهشت خدا...!  من این عصر زیبا رو تجربه کردم...(چقدر من رمانتیکم!)

      دومی اینکه خوشی و ناراحتی از ک.ون به هم چسبیدن...! الآن میگم چرا؛ تو این سفر به روستای یکی از آشنا هامون هم رفتیم که اونجا فهمیدیم شب تو روستا یه جشن عروسی هم برگزار میشه... بابای داماد هم بابامو میشناخت و گیر داد که ما هم باید تو عروسی باشیم...؛ شب تو عروسی من با یکی دو نفر از پسراشون رفیق شدم و کلی خندیدیم؛ عروسی با سنت های اونا خیلی جالب بود... تا اینکه صبح خبر دادن که یه نفر تو جاده تراکتورش چپ کرده و مرده... داشتم از تعجب و ناباوری شاخ در میاوردم! نه بخاطر اینکه یه نفر مرده، بخاطر اینکه اونی که مرده بود همون رفیق دیشبم بود... روستا شون کلا رفت تو عزا...

    سوم اینکه احمقانه ترین کار، سبقت تو پیچ جاده س... نزدیک بود همگی به فنا بریم...

این وسط دلی هم به دریا زدیم...جهنم خدا...! هوا که خیلی گرم بود و دریا رو هم که فکر کنم اگه توش آبجوش میریختی خنک تر میشد...!    البته ساحل همیشه چیزای خوب هم داره...

 

  و در آخر راهیابی تیم فوتبال انگلیس به مرحله یک هشتم، و همچنین نایب قهرمانی تیم ملی هلند و  همچنین سومی تیم ملی فوتبال آلمان رو به همه تبریک میگم... قهرمانی اسپانیا هم اصلا مبارک نباشه و خیلی هم مضخرف بود...