سینما...ملک سلیمان؟!؟!

امروز در هوای گرم پاییزی که بیشتر به تابستون شبیه بود و اصلا به پاییز نمیخورد طی یه حرکت کاملا فرهنگی و با پیشنهاد یکی از بچه ها تصمیم گرفتیم که بریم سینما...!(دلتون بسوزه,شخصیت های فرهنگی میباشیم)

خب بریم سینما...

چه فیلمی رو ببینیم؟!(بیشتر به قصد سنپترزبورگ رفتیم)

سجاد:بریم ملک سلیمان رو ببینیم...!

-گه خوردی بابا,اسگل خان میخوایم با هم دیگه بریم سینما یکم بخندیم,اونوقت تو میگی بریم ملک سلیمان رو ببینیم؟!؟؟

سجاد:آخه من با ممد رفتم سنپترزبورگ رو دیدم و الان میخوام برم ملک سلیمان رو ببینم.

آخه میگن فیلم خیلی ردیفیه و 8 میلیارد خرجش کردن...!

-به تخ.ممون که تو دیدی..!حالا بریم ببینیم چی میشه شاید اصلا همین رو دیدیم!!!


سوار اتوبوس شدیم,خداوکیلی عجب اتوبوسی بود آدم های آشنا همره با امکانات فوق العاده نظیر داشتن DJ در خود اتوبوس...!


سر فلکه پیاده میشیم.

قیطاس بپر حساب کن..!


راه میفتیم سمت سینما!!

ای بابا الان تازه ساعت یکه و سانس سنپترزبورگ 1:30 و سانس ملک سلیمان ساعت 2 میباشد...!

آقا پس بریم سنپترزبورگ..!

سجاد:نه بابا بیخیال شید بیایید بریم ملک سلیمان ناموسا میگن فیلم ردیفیه و از تبلیغاتش داد میزنه که فیلم بدرد بخوریه...!

-شروور نگو بابا اسگل خان تو تا یه ساعت بعد میخوای چه گهی بخوری؟!؟!

سجاد:هیچی میریم پاساژ یه دور میزنیم و یه ساعت میشه...!

-سجاد زر نزن,

قیطاس بپر 6 تا بلیط سنپترزبورگ بگیر...!

سجاد:پس اینطوریه من میرم خونمون خب خدافظ..!

-چی چی خدافظ؟!باشه بابا بریم ملک سلیمان شاید یکم آدم بشیم!!!

خب الان ساعت یک و ده دقیقس,ک..خل خان 50 دقیقه بعدی رو چی کار کنیم؟!؟!

سجاد:خب بریم تو خیابون یه چرخی بزنیم!!!

میریم تو خیابون چرخ میزنیم و سر راه هم یه قهوه تلخ اورجینال میخریم به قیمت 2500 تومان و دلتان بسوزد!!!


ساعت یک و نیم دیگه برمیگردیم سمت سالن!!!

ای دهنت سرویس سجاد اگه زر زر نمیکردی الان داشتیم سنپترزبورگ رو میدیدیم!!!

خب اشکالی نداره لا اقل بریم بالا سمت سالن ببینیم چه خبره؟!

میریم بالا و میریم یه گوشه وایمیستیم!!!

در اون اتاق عمو آپاراتچیه بازه...!

من:آریان بپر این قهوه تلخ رو بده یارو بگو اینو بذاره یکم بخندیم لا اقل از ملک سلیمان بهتره...!

آریان:باشه بده ببینم الان میگم به یاروئه...!

درو باز میکنن و میریم تو و تو راه ...

آریان به عموی مسئول:آقا این قهوه تلخ رو نمیتونی بذاری؟! و طی یه حرکتی از عمو جون ک..ر میشیم و به راهمون ادامه میدیم!!!

خب میشینیم سر جامون و قیطاس شروع به تقسیم چیزایی که خریده میکنه...!

الکی قرار میذاریم وسط فیلم یه جاهایی برای تنوع بخندیم!!!



فیلم شروع میشه...

اه دهنت سرویس جلوه های ویژش کار هموطنان جومونگه که...!

خب فیلم که هیچی نداشت در حد مزخرف بود ولی سوژه های بیرونی داشت که خیلی بهتر از کل فیلم بود!!!

تیکه های بچه ها و حرکات جالب سه تا از بچه هایی که جلومون بودن خاطره ی خوبی از سینما برامون به جا گذاشت اما دهنت سرویس سجاد!!!



در کل به همتون که قصد دیدن این فیلم رو دارید بگم وقتتون خیلی با ارزشه و حیفه که با دیدن این فیلم بگذره...!

آخره فیلم آدم هم نشدیم!!!

هفته ی بعدی سه شنبه سنپترزبورگ میخوایم بریم هر کی دوست داشت بیاد!!!

خداوکیلی فیلم فقط فیلم های فرانس!!!

دوم ریاضی شوخی نیست/هست؟!هان من کجام...

اول پست رو با سخن و پند مفید "دوم ریاضی شوخی نیست  از بزرگان شروع میکنیم...!"

آره آخرای تابستون بابام میگفت:دوم ریاضی شوخی نیست ولی من اسگل به شوخی ازش میگذشتم و حالا بهش پی بردم  اما چه فایده؟! بعد ازاینکه نمره های درخشان رو کسب کرده ایم!!!

شیمی دمار از ک..مون در آورده و معلمش هم لالایی گوی خوبی میباشد پدر سوخته!!


سالهای قبل عشق و حال میکردیم تو مدرسه الانم میکنیم ولی فکر کنم باید یه کم هم درس بخونیم ولی جدی از شنبه بایدشروع کنیم(5 ساله شنبه ی مد نظرمون نمیاد) و اگه نشد از شنبه ی بعد ولی اصلا نمیتونم درس بخونم آقا(بابا کو اینجا؟!!؟!؟امروز میگه بابا فردا میاد....)

خداییش هادی حال میکنی با ما می چرخیا!!


شیطونه میگه بریم خواننده که نه ولی هادی آهنگساز شیم یا بریم جای آقا گلیانی ها(مثلا مهدی زاده ها "من و هادی") 3 میلیارد خرج کنیم 16 میلیارد دربیاریم(پول در بیاریم نه چیز...)!!


یا اصلا با این حرکت های ترکیبی که میزنیم بریم فوتبالیست شیم ولی خداییش چه پاس ردیفی بهت دادم!!

از دوره ی بعدی دیگه ممد رو نمیکشیم چون ری....ده بود به تیم , آخه مجبوری الکی آخر زمین دریب کنی که بزنن تو تیرکمون و بقول دوستان حریف از ک.. بیاریم؟؟!مجاهد با رباط صلیبی پاره بازی میکنه آیا؟!؟!شر میگن بابا!!

سلطان مسابقات با حرکت های تاثیر گذار خودم بودم بس ولی یکم هم هادی حرکت های من رو به ثمر میرسوند...!


آخه هادی مجبوری از ***حرف بزنی که آقا اسی ناراحت شه (؟) ولی شیری که قبل بازی خرید چه حالی داد,شیرش حلال!!

خوشحال بودیم میگفتیم برگه های سوال های فیزیک رو داریم ولی حیفه اون 500 تومن!!


آیا واقعا مرد بودن اون دوتا یا....!؟


نشدم!!!!!, نشدی؟!  بالاخره قانع میشی یا نه؟!


ای بابا تازگی چه قدر خز شدم فکر کنم اثرات .... یکی برا ه.ا.دی موز بیاره!!!

vpn رایگان پیدا کردم خاک تو سرت آریان...!

سجاد نمرد از دستش راحت شیم ولی خاک تو سرت سپهر...!


یه مشت خل چل دورمن و خودم سر و مور و گنده  

شاخ شی کسی نیست واست زورو مورو مرده...............هاهاهاها!!!


میان شاخ به جنگ ما یکم خلن    میخوان د*ا*ف به طرز ما بلند کنن

یا که صاف یه شنبه باز برن هلند!


پست با سبکی نزدیک به سبک گنگ بود!!!


آرمین2Afm - چیزی شده؟(به عقیده ی دوستان با تجربه و زخم دیده ای نظیر اسی و ممد(یه مدت خوراکش مبارک باشه بود ولی الان....) و آریان از مبارک باشه بهتره؟!)




یاد اسگل بازی ها بخیر الان زنگ چهارم ها یا خوابیم یا فرصت سر خاروندن نداریم(خداوکیلی چه انرژی داشتیم اون موقع)     

ممد-سجاد


       


توی این عکس پس از 20 ثانیه هادی رو در حالت آسانسوری تصور کنید(ضبط دیس مصلح)

از بالا سمت راست:سجاد-آریان                         

پایین:اونیکه دراز کشیده محمدرضا و اونی هم که لای پاشه هادیه(من در پشت صحنه و کارگردانی کلیپ بودم , اگه تو چشم های هادی زوم کنید من رو هم میبینید)!!!

عکاس حرفه ای دوتاش هم خودمان میباشیم!!!!

توپ تانک .....

دربی ۶۹ هم تموم شد


انگار همین ۵ یا ۶ سال پیش دربی ۵۷ بودا(البته اولین بازی که یادمه ۴۹ بود این ۵۷ بخاطر هادیه!!)


همینه دیگه پیر شدیم رفت و شعار مناسب این بازی:


توپ تانک فشفشه         داور ما .............!!!


پست ساز گار با شخصیت...

روزی زاهدی از کودکی که چراغی در دست داشت پرسید:


این روشنایی را از کجا آورده ای؟


کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش کرد و گفت:


تو که شیخ شهری بگو این روشنایی کجا رفت؟





1* وای یکی بیاد منو از دست این پست ها نجات بده...!

2*ولی این پستا با شخصیت من کاملا سازگاره ها...!

3*محمدرضا کو.نت بسوزه امتحان اینقدر حال داد (با اینکه آمار ریدم ولی...)

4*شاسگولا نمیدونن من آرتیستم      هم پیانو میزنم هم گیتاریستم!!

خشایار - آدم معمولی

یارانه...

روزی یکی از مریدان پریشان حال به نزد شیخ آمد و عرض کرد:


یا شیخ,خوابی دیدم بس ناگوار...


شیخ فرمود:بنال ببینم تعبیرش چه بُود؟


گفت:خواب مردمانی دیدم که از تنشان گوشت همی کندند و گوشت را بر دهانشان همی گذاردند...!


رنگ از رخسار شیخ پرید و فرمود:


به گمانم زمان پرداخت یارانه ها رسیده است!!



1*13 مهر روز مرگ فریدون فروغی , روحش شاد

آهنگ نیاز و پروانه ی من - فریدون فروغی